Web Analytics Made Easy - Statcounter

با خوش‌رقصی‌های اخیر پلت‌فرم‌ها در ساخت مکرر آثار پلیسی امید می‌رود، مقامات فرهنگی ناجی هنر بر اشتباه ساخت سریال پوست شیر در تاکید بر نمایش بی‌کفایتی دستگاه پلیس نظارت بیشتری داشته باشند.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - سریال‌های پلیسی- کاراگاهی دارای مخاطبان فراوانی هستند، اما بررسی آثار تولید شده اخیر در شبکه نمایش خانگی نشان می‌دهد مضامین این آثار به جای اعتبارآفرینی برای پلیس و فراجا موجب تضعیف جایگاه اجتماعی نهاد مذکور در افکار عمومی می‌شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

متاسفانه مدیران فرهنگی دستگاه‌های پلیسی تصور می‌کنند سریال‌های پلیسی اخیر شبکه نمایش خانگی جنبه تبلیغاتی فراوانی برایشان به ارمغان خواهد آورد در حالیکه بررسی جزئیات این آثار دارای رگه‌های ضد تبلیغی برای این نهاد محسوب می‌شوند. سریال پوست شیر که توزیع آن همزمان با آشوب‌های اخیر با موضوع قتل یک دخترجوان آغاز شد، از جنبه‌های مختلفی فراجا را یک نهاد منفعل تصویر می‌کند.

چرا پوست شیر سریالی ضد تبلیغی علیه فراجا است؟

جنبه‌های ضدتبلیغی سریال پوست‌شیر را می‌توان در چینش کاراکترها در پردازش ضعیف شخصیت‌های پلیس جستجو کرد. در سریال «پوست شیر» محب به عنوان پلیس قربانی معرفی می‌شود. قربانی که دخترش توسط یک قاتل سریالی به قتل رسیده و از نظر روانی دچار یک فروپاشی روانی شده است. مهمترین نکته‌ای که در متن سریال لحاظ شده و اعتبار فراجا را به چالش می‌شد، مرکزیت کاراکتری پلیس است که دختر قربانی یک قتل سریالی است.

این چاشنی دراماتیک این خط القاء را در تمام قسمت‌ها را دنبال می‌کند که سیستم پلیسی دچار ضعف است و حتی نمی‌تواند امنیت فرزندان پرسنل خودش را تامین کند.

با قتل ظاهری ساحل (پردیس احمدیه) چون نشانه‌های قتل شبیه پرونده قتل سریالی با عنوان «درختی» است محب مشکات پس از تحمل یک دوره بیماری روانی پس از یافتن قاتل دخترش به سرکار بازمی‌گردد. علی‌رغم که سازندگان به صورت ظاهری او را پلیس مقتدری می‌خواهند تصویر کنند اما او رنجور است و انتقام قانونی از قاتل دخترش{ همانطور که در قسمت‌های پایانی فصل دوم اشاره می‌کند} او را راضی نکرده است.

محب به عنوان نماد قانون، تمایلی بیشتری داشته تا قاتل دخترش را به صورت انفرادی مجازات کند و اعدام قانونی وی زمینه ناآرامی‌های روانی او را چند برابر کرده است و به همین دلیل است که در قسمت پایانی فصل دوم نعیم را بازداشت نمی‌کند.

این احتمال در فصل سوم بسیار پررنگ است که محب این پرونده را از طریق مراجع رسمی دنبال نکند. با رخ دادن چنین رویدادی ویژگی تم پنهان سریال در ناکارآمد جلوه دادن زیرپوستی فراجا و جایگاه پلیس، تقویت می‌شود.

روایت سریال پوست شیر از دو بخش تشکیل می‌شود، یک خط روایی که به تحقیقات پلیس می‌پردازد و بخش دیگر، روایتی است که به تحقیقات غیر پلیسی دسته گنگستری، نعیم و رضا پروانه می‌پردازد.

تصویری از سریال پوست شیر قسمت دوم فصل اول

بیشتر بخوانید: شبکه نمایش خانگی چگونه چرخه خشونت و پلیس‌کشی را عادی‌سازی کرد؟

پلیس حتی در نمونه برداری دقیق و آزمایش DNA ناموفق است؟

در اغلب سریال‌های پلیسی که در کشور انگلستان توسط واحد نمایشی بی‌بی‌سی انگلیسی ساخته شده، روی قدرت آزمایشگاهی پلیس اسکاتلندیارد همواره تاکید ویژه‌ای وجود دارد که نمونه شاخص آن در سریال کلاسیک شده پوآرو وضوحی غیرقابل انکار دارد.

اغلب سریال‌های جنایی آلمانی، بلژیکی، ایتالیایی و ... که طی سال‌های اخیر از شبکه‌های مختلف سیما پخش شده، به طبع فرمول ‌ بخش نمایشی ‌بی‌بی‌سی، تاکید ویژه‌ای روی قدرت آزمایشگاهی پلیس دارد. در واقع این بخش یک جنبه تبلیغی قدرتمندانه برای آثار شاخص پلیسی در این گونه به شمار می‌رود.

در سریال پوست شیر، به صورت ظاهری پلیس به نعیم و لیلا والدین ساحل اعلام می‌کند که دختر آنان توسط یک قاتل سریالی کشته و جنازه‌اش سوخته است و پلیس با نمونه‌برداری و آزمایش اولیه DNA قتل دختر را به صورت رسمی به خانواده‌اش اعلام می‌کند، اما در نیمه دوم سریال مخاطب ناگهان متوجه می‌شود که دخترک زنده است. البته سازندگان متوجه این اشکال شدند و در فصل جدید آن را اصلاح کردند.

نمایی از سریال پوست شیر/ فرامرز کاراکتر فرعی سریال که خودروی عامل ربودن ساحل مولایی را به اوراقی سپرده است

خلافکاران از پلیس‌ها پیش می‌افتند!

در خلال تحقیقات برای یافتن قاتلان ساحل تشکیلات مختلف خلافکاران با ترکیب دونفره «رضاپروانه» و نعیم همکاری می‌کنند و این دو به مدد همیاری و همکای دسته‌های تبهکار در یافتن عاملین از پلیس پیش می‌افتند. سریال از منظری هوشمندانه نسخه اجتماعی - امنیتی خود را با ناکارایی پلیس به صورت نامحسوسی در نقاط عطف دراماتیک سریال لحاظ می‌کند.

مثلا در یافتن زانتیایی که ساحل توسط آن دزدیده شده دسته خلافکاران پروانه- نعیم موفق‌تر از پلیس عمل می‌کنند و فرامرز که زانتیا را به اوراقی تحویل داده را خیلی سریع‌تر از نیروهای پلیس پیدا می‌کنند و به زنجیره یافتن مهره‌های مرتبط با این قتل مثل بهنام عزیزی و محل اختفایش را زودتر کشف می‌کنند.

در مسیر القاء کارایی دسته تبهکاران نسبت به گروه تحقیقات پلیس یک گاف اساسی رخ می‌دهد. زمانی که پلیس اقدام به یافتن لاشه زانتیا از طریق اوراقی‌ها می‌کند نعیم و پروانه آنان را تعقیب می‌کنند. آنها به نخستین اوراقی مورد مراجعه پلیس می‌روند و تعقیب پلیسی متوقف می‌شود. اما در سکانس دیگری آنان به اوراقی دوم می‌روند. چگونه امکان دارد که نعیم و پروانه در حالی که در اوراقی اول هستند، بتوانند اوراقی دوم را بدون تعقیب پلیس پیدا کنند.

نعیم؛ پدرخوانده‌ای از رفقای اکبر طبری؟!

این روزها در صفحات مجازی در ارزیابی این سریال باگ‌های این سریال به صورت بسیار گل‌درشتی مطرح می‌شود، به عنوان مثال شخصیت اصلی، نعیم، چگونه تامین مالی می‌شود که می‌تواند هزینه‌های یک تحقیقات خارج از دستگاه پلیسی را با همراه همیشگی‌اش، «رضا پروانه» پیش ببرد.

او با این هیکل نحیف و لاغر وقتی از زندان بازمی‌گردد در مسیر مصنوعی تلاش برای یافتن دخترش تبدیل به تجسد ثانی آرنولد شوایتزنگر در فیلم ترمیناتورمی‌شود. او پیش از سرقت مسلحانه و تحمل ۱۵ سال حبس مگر از رفقای «اکبرطبری» بوده که یکی از دوستان میلیاردش یک خانه ویلایی چند هزار متری را در اختیار او قرار داده است؟

اعتبار فعلی نعیم که در گذشته کارگری شکست‌خورده‌ بوده و بعد در گذشته برای ارتقاء موقعیتش دست به سرقت مسلحانه می‌زند از کجا آمده است؟

در سراسر این فیلم او اغلب بازجویی‌های مربوط به قتل ظاهری دخترش و افراد مشارکت کننده در این عمل جنایی را در همین خانه انجام می‌دهد. برای برابر نشان دادن قدرت دسته‌جات اراذل در همراهی با نعیم، دوستان و رفقای بیهوده تعریف نشده‌ای {از حیث دراماتیک} در سریال گنجانده می‌شود.

رضا پروانه در شفیره، ناگهان پروانه شد

در آثار پلیسی محصول هالیوود، اغلب شخصیت‌های روایت‌های پلیسی و امنیتی، مامور بازنشسته یا بازخرید شده، در پیگیری غیررسمی خود می‌توانند به واسطه ارتباطات سازمانی گذشته، در پیش بردن تحقیقات {غیررسمی} موثر عمل کنند.

«رضاپروانه» در سریال پوست شیر با داشتن یک خانه ۵۰ متری و یک وانت از رده خارج چگونه می‌تواند با چند تماس ساده باسمه‌ای در میان مناطق چندگانه تهران، افراد مرتبط با این پرونده را پیدا کند.

این شخصیت دارای مهارت ورزشی خاص، هوش و ذکاوت استثنایی، اندام ورزیده و مرتبط با دستگاه پلیسی و امنیتی خاصی نیست و در در چند درگیری سریال که وضوح قابل اعتنایی دارد حتی کتک می‌خورد.

او از بیماری سرطان رنج می‌برد و دائما خسته است. پروانه با این خصیصه‌ها باید در شفیره ماقبل درام باقی می‌ماند، چون پروانه‌ شدن واجد یکی از ویژگی‌ اشاره شده خواهد بود و سازندگان تلاش می‌کنند با بازی اورکت و اگزجره علیرضا کمالی و افزایش نشانه‌های روشنی از لات و لمپن‌های کلاسیک فیلمفارسی، ضد قهرمانی پیشرو تصویر کنند.

بر اساس داده‌های سریال هوش یکی از دستیاران محب مشکات(شهاب حسینی) {به عنوان مثال رسول} به اندازه رضا پروانه یا صدراکوهستانی نیست.

مژگان عروسک خانگی پروانه

کاراکتر مژگان و دیالوگ‌هایش را اگر از سریال حذف کنیم، کیفیت پوست شیر چند برابر می‌شود. ژیلاشاهی بازیگری است که در هر فیلم و سریالی که بیش از یک صفحه دیالوگ داشته به متن آن اثر لطمه می‌زند.

در متن رویدادها، کاراکتر مژگان یک زن صیغه‌ای لوس، پخمه و با گیرایی بسیار سطح پایین‌تر از یک شهروند معمولی است. او مثل ربات است و هرکسی هر کاری از او بخواهد به سادگی انجام می‌دهد. مخاطب تصور می‌کند این ویژگی مژگان صرفا در نسبت با شوهرش دارد، اما مرد دیگری وارد زندگی او می شود و در یک ملاقات نه چندان پیچیده او را به سادگی قانع می‌کند وارد شبکه توزیع مشروبات الکی شود. سادگی این شخصیت و اجرای ضعیف ژیلا شاهی در سکانس یافتن کاراکتر زنی به نام طناز است که تتوی نریمان را روی بدنش ثبت کرده است.

پلیس محقق متوهم بدون ویژگی خاص

در سریال نقطه عطف‌های تحقیقات در مورد قتل ساحل مولایی به محبعلی مشکلات (شهاب حسینی) الهام می شود. هیچ نقطع عطفی در مسیر کشف پلیسی بر اساس تحقیقات بدست نمی‌آید.

مشکات همواره یک آب معدنی در دستش دارد که به اکسسوری {تجهیزات جانبی کاراکتر} تبدیل می‌شود. در واقع مخاطب با پس زمینه سریال پلیس جوان مجذوب بازیگری می‌شود که نسبت به سایر همکارانش در عرصه بازیگری محبوب‌تر است و آب خوردن یا استفاده مدام از عینک، اخم کردن‌های زائد، فریاد زدن‌های بیهوده او را بیشتر به پلیس‌های فرنگی شبیه می‌کند.

مهمترین ویژگی برای یک افسر برجسته حوزه جنایی، بر اساس الگوهای هالیوودی نسبت دادن یک ویژگی و مهارت است که او را نسبت به سایر همتایانش متمایز می‌کند. مشکات هیچ مهارتی از خود نشان نمی‌دهد جز موقعیت آزاردهنده ورود به سرویس بهداشتی و همزمان الهام شدن نقاط عطف‌های پرونده؛ حتی با پیش فرض پذیرفتن الهامات مختلف، چرا عمده الهامات در سرویس بهداشتی رخ می‌دهد.

سایر پلیس‌ها نیز فاقد ویژگی هستند، به عنوان مثال رسول کاپشن خود را هیچگاه از تنش خارج نمی‌کند در حالیکه که حین تحقیقات در باشگاه مربی بوکس در مقابل او با لباس آستین کوتاه ایستاده است. رسول حتی آنقدر توانایی پلیسی ندارد که حین فرار صمد ترک موتوری که نعیم آنرا هدایت می‌کند یک شلیک نصفه و نیمه به سوی مجرم انجام دهد.

لیلا برزگر از سوسک می‌ترسد اما با جنازه هم خانه است!

لیلا بزرگر (پانته‌آ بهرام) در طول مسیر روایی سریال که وابستگی مستقیمی به شوهرش دارد و تا قبل از جدایی از همسرش(بابک کریمی) تنها هنرش این است که قربان صدقه شوهرش می رود همه وسائل را واگذار می کند و استقلال سست خود را در قصه به بوته آزمایش می‌گذارد. بود و نبود او در مسیر روایت چه تفاوتی ایجاد می‌کند؟ چگونه یک زن ترسوی بی پناه با قتل نریمان غلامی کنار می آید؟ در حالیکه لیلا از فوبیای سوسک رنج می‌برد، چگونه بدون هیچ هراسی با یک جنازه در یک باغ دراندشت کنار می‌آید؟

صدرا کوهستانی؛ بچه‌ای خانگی که ناگهان گنگستر شد

صدرا کوهستانی تمثیلی از یک بچه خانگی پولدار عاشق پیشه است. او این همه پول را از کجا می‌آورد؟ سودای انتقام او نیز با اما و اگرهایی همراه است و او سایر شخصیت‌های سریال که به این کاراکتر علاقه‌مند هستند، حتی در یک سکانس پس از مراسم خاکسپاری، بر سر مزار او حاضر نمی‌شوند. هیچ کس از بستگان صدرا سراغ او را نمی‌گیرد و این کاراکتر طی مدت رخدادهای پس از قتل از یک «بچه خانگی» تبدیل به گنگستر جسور تمام عیار می‌شود.

نکته جالب اینجاست این گروه ترسو و بزدل متشکل از نعیم مولایی، رضا پروانه، صدراکوهستانی، لیلا برزگر و مژگان و سایر خلافکاران مرتبط به این گروه همواره موفق‌تر از گروه پلیسی و ظاهر کارکشته‌تر از گروه مرتبط با محب مشکات هستند.

در دوره مشابه مدیریت فعلی در سازو کار دستگاه پلیسی کشور، خروجی یکی از محصولات مرتبط با این سیستم تبدیل به اثری جنجالی با عنوان خانه پدری شد. با توجه به خوش‌رقصی‌های اخیر پلت‌فرم‌ها در ساخت مکرر آثار پلیسی انتظار می‌رود که مقامات فرهنگی ناجی هنر مرعوب فضای ساخته شده پلت‌فرم‌ها نشوند و اشتباه ساخت سریال پوست شیر در تاکید بر نمایش بی‌کفایتی دستگاه پلیسی تبدیل به رویه نشود.

منبع: مشرق

کلیدواژه: قیمت شبکه خانگی آپارتمان لوکس شبکه نمایش خانگی اکبر طبری شهاب حسینی قوه قضائیه موسسه ناجی هنر قوه قضاییه بابک کریمی علیرضا کمالی هادی حجازی فر پانته آ بهرام رضا پروانه خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت سریال پوست شیر دستگاه پلیسی دستگاه پلیس رضا پروانه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۹۳۸۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

داستان تیتراژ سریال«دلیران تنگستان»/ وقتی موسیقی ایرانی محترم است

دریافت 46 MB

خبرگزاری مهر-گروه هنر-علیرضا سعیدی؛ کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش می‌کند با انتخاب عناصر، فرم‌ها و چینش‌ها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطب یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکته‌سنج، اندیشمندانه و حساب‌شده پیش روی مخاطبان قرار می‌گیرد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته می‌شود که بیننده را از اساس از یک اثر تصویری دور می‌کند.

آنچه بهانه‌ای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروری بر ماندگارترین و خاطره‌سازترین موسیقی‌های مربوط به برخی برنامه‌ها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع دوباره به آن‌ها برای ما در هر شرایطی می‌تواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطره‌بازی پس از آغاز و انتشار در نوروز ۱۴۰۰ و استقبال مخاطبان از آن، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطره‌بازی هفتگی در روزهای جمعه هر هفته، روح و ذهن‌مان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سال‌هایی که حال‌مان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.

«خاطره بازی تیتراژهای ماندگار» عنوان سلسله گزارشی آرشیوی با همین رویکرد است که به‌صورت هفتگی می‌توانید در گروه هنر خبرگزاری مهر آن را دنبال کنید.

در صدوچهاردهمین شماره از این روایت رسانه‌ای به سراغ موسیقی متن و تیتراژ سریال ماندگار «دلیران تنگستان» به آهنگسازی احمد پژمان و همراهی علی رهبری رفتیم که در آن روزگار توانست ارایه دهنده گونه ای از موسیقی متن و تیتراژی در سریال های تلویزیونی باشد که به واسطه توانمندی های احمد پژمان در حوزه آهنگسازی و همچنین همراهی هنرمند دارای اعتباری چون علی رهبری می تواند همچنان به عنوان یک کارگاه آموزشی در حوزه آهنگسازی مورد توجه هنرجویان و علاقه مندان این حوزه قرار گیرد. مسیری که با همراهی تعدادی از نوازندگان حرفه ای و بومی منطقه جنوب به نوعی ساختارشکنی کرده و توانست قدرت و خلاقیت یک آهنگساز مستقل و درجه یک چون احمد پژمان را به مخاطبان معرفی کند.

سریال تلویزیونی «دلیران تنگستان» مجموعه ای تلویزیونی به نویسندگی و کارگردانی همایون شهنواز است که طی سال های ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۲ ساخته و اولین بار در سال ۱۳۵۳ پیش روی مخاطبان قرار گرفت و بعدها پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و در همان سال های اولیه انقلاب مجددا به نمایش درآمد. مسیری که بعد از پخش سری اول آن نزدیک به بیست مرتبه در سال های مختلف از شبکه های تلویزیون پخش و موجب شد تا این سریال از حیث مرتبه تکرار پخش آن نیز جزو رکورداران محسوب شود.

محور داستانی سریال هم متمرکز بر معرفی رییس علی دلواری یکی مفاخر ملی ایران در دفاع از خاک میهن است؛ آن زمان که انگلیس به بهانه محاصره هرات، به جنوب ایران حمله کرد. در این مسیر شخصی به نام احمد تنگستانی از فعالان جنبش جنوب ایران در مقابل انگلیس به همراه ۳۰۰ نیروی دلاور، در قلعه ای ویران به دفاع از ایران می پردازند. البته در این مبارزه ۲ انگلیسی به دست مردم قطعه قطعه می شوند و دولت انگلیس به خونخواهی از آن ها از آب و خشکی به جنوب کشورمان حمله می کند. در این اثنا رییس علی دلواری مردم دلوار و تنگستان را مسلح و همراه با آن ها به دفاع از خاک میهن در مقابل تجاوز بیگانگان می پردازد.

مجموعه تلویزیونی «دلیران تنگستان» برداشتی آزاد از کتاب «دلیران تنگستانی» به نویسندگی محمدحسین رکن زاده آدمیت است که همایون شهنواز علاوه بر استفاده این منبع، از آثار پژوهشی و تاریخی دیگری برای نگارش فیلمنامه بهره مند شده بود. شرایطی که موجب شد این سریال ۲ بخش تاریخی دوره مبارزات احمد تنگستانی و مبارزه رییس علی دلواری را برای مخاطبان به تصویر بکشد. مسیری که به دلیل عدم استفاده از لهجه بومی برای گویش بازیگران و استفاده از دوبله در آن دوران موجب انتفاداتی هم شد اما یکی از منابعی است که توانست بخشی از یک دوره تاریخی ایران را به تصویر بکشد.

سریال «دلیران تنگستان» در چهارده قسمت طی ۲ سال ساخته شد و یک گروه ۵۰۰ نفری در بوشهر، تنگستان، اهرم، چغادک، تنگک، بندرسیراف، ده سولقان، شیراز و تهران پروژه را به سرانجام رساندند. پروژه ای که پخش آن در آن دوران به دلیل فقدان سیستم پخش رنگی به صورت سیاه و سفید پیش روی مخاطبان قرار گرفت.

محمود جوهری در نقش رییس علی دلواری، شهروز رامتین در خالو حسین دشتی، غلامحسین لطفی در نقش حاج یوسف، کاوه مخبری در نقش احمد تنگستانی، علی اکبر مهدوی فر در نقش باقرخان، منوچهر فرید در نقش موقرالدوله، اسماعیل داورفر در نقش سید محمدرضا کازرونی، هادی اسلامی در نقش نمازگزار، حمید طاعتی در نقش سید مهدی بهبهانی، کامران نوزاد در نقش شیخ حسین خان، نعمت الله گرجی در نقش دریابیگی، محمد ابهری در نقش میرزاعلی کازرونی، منوچهر آذر در نقش واسموس، قاسم سیف در نقش بالیوز، منوچهر حامدی در نقش سلطان اخگر و حسین محجوب در نقش سید محمد دکتر هنرمندانی بودند که در این اثر به عنوان بازیگر حضور داشتند.

اما از ارایه اطلاعات تاریخی و شناسنامه ای این اثر تاریخی که بگذریم، این موسیقی متن و تیتراژ سریال است که به دلیل حضور هنرمندان تمام عیاری چون احمد پژمان و علی رهبری به عنوان آهنگساز توانسته بر کیفیت موسیقایی اثر ارزش ۲ چندانی بخشیده و این موسیقی را تبدیل به خاطره ای ماندگار برای مخاطبانش کند. مسیری که به دلیل ساختار موسیقی تیتراژ چه به لحاظ بصری و چه موسیقایی اش می تواند به عنوان اثری پیشگام در حوزه موسیقی تیتراژها معرفی شود.

آن هنگام قبل از آغاز سریال و در تیتراژ که با ملودی ملهم از هم جواری سازهای جهانی و سازهای بومی ایران به ویژه منطقه جنوب تلفیق شده و به گوش شنیداری مخاطب می رسد، مجموعه تصاویری نیز در قالب انیمیشن به بیننده با مفهومی خاص ارایه می شود. نخل هایی که تبدیل به اسب سوارانی سلاح به دست می شوند و در قالب یک تایپوگرافی که در آن دوران خلاقیتی کم نظیر به حساب می آمد، سریال «دلیران تنگستان» به مخاطب معرفی می‌شود. تصاویری که با همراهی موسیقی حماسی طراحی شده توسط گروه آهنگسازی با نواهای محلی جنوب کشور به ویژه سنج و دمام توازن گوش نوازی را طراحی کردند که بی تردید در آن سال ها توانست به عنوان یکی از پیشگام ترین موسیقی تیتراژها معرفی شود.

حماسه حق پرست از فعالان موسیقی منطقه بوشهر چندی پیش درباره موسیقی تیتراژ سریال «دلیران تنگستان» گفته بود: از آن تک یاخته‌ای که در تیتراژ شروع می‌کند به رشد و تبدیل می‌شود به آن اسب‌سوار تنگستانی، شما ببینید آهنگساز به چه شکل از آن بوق ماندگار استفاده کرده و بعد چه استفاده به جایی در ارکستراسیون و سازبندی از سنج انجام می دهد. این یعنی استادانه‌ترین وجه ممکن برای به‌کارگیری بوق و سنج و تمپویی که رفته رفته دمام را زیاد و این روند هم همراه با شروع سریال انجام می شود. به هر صورت یک سری عوامل دست به دست هم دادند تا توانستند یک موسیقی ماندگار بسازند. کما اینکه آقای شهنواز در موسیقی «شاه خاموش» هم به همین استقلال موسیقایی می‌رسد. ضمن اینکه احمد پژمان و علی رهبری وقتی کنار هم قرار گرفتند توانستند این موسیقی را خلق کنند.

این پژوهشگر و نوازنده موسیقی ایرانی در یادداشت دیگری که به همین مناسبت در رسانه ها منتشر کرد، نوشته بود: «همه بوشهر و بی شک کشور حتی، سریال جاودانه «دلیران تنگستان» ساخته همایون شهنواز را همواره و همیشه به خاطر دارند و هر بار که مجدداً این سریال پخش می شود، علاقه مندی به روایتِ تاریخی و بازیِ بازیگران تو را به تماشا وامی کشاند. در این بین اما موسیقی تیتراژ حکایت خود را دارد! صدای آغازین؛ بوق! کشش و امتداد! صفیر مبارزه و استقامتِ این اقلیم و جغرافیا! درآمیختگی کوبش! شروع و اوج! تو گویی تپش مردمان این خطه جنوبی است تا نبض تند خود به رخ استعمار بریتانیا بکشاند! اما عوامل و عناصر موسیقاییِ احمد پژمان چنان نقش تاثیرگذار خود را در ساختار و شاکله یک مجموعه تلویزیونی ایفا نموده چه اگر موسیقی سریال شنیده شود، ناخودآگاه ذهن مخاطب را به یاد «دلیران تنگستان» آورده که خود شاخصه یک اثر ماندگار هنری است که اندیشه و نگاه فنی به همراه خاطره سازی با گرایش مردم شناختی را درون خود جای داده است. شاهنامه خوانی و نوحه با صدای زنده یاد جهانبخش کردی زاده از دیگر موارد و انتخاب شایسته موسیقی سریال می باشد که با نگاه و روحیه جنوبی آهنگساز شاید البته بی ارتباط نباشد.»

هوشنگ جاوید از پژوهشگران صاحب نام موسیقی نواحی ایران هم چندی پیش بود که در یکی از گفت‌وگوهای رسانه ای خود درباره موسیقی تیتراژ سریال «دلیران تنگستان» گفته بود: من در شیراز از استاد احمد پژمان پرسیدم «شما که غرب درس خواندی، موسیقی غربی و ارکسترها را هم خوب می‌شناسی، چه شد که رفتی در تیتراژ سنج و دمام بوشهری را استفاده کردی؟». گفت «فکر نکن ساده بوده. برای من کلی سمفونی آوردند. تهیه‌کننده و حتی مدیر تلویزیون وقت گفتند که می‌خواهیم یک چیزی مثل این سمفونی‌ها باشد». واقعاً از بالا فشار بوده. گفت «ولی هرچه این‌ها را گوش کردم دیدم به درد نمی‌خورند. یک نفر یک نوار آورد، گفت این سنج و دمام خودمان است شاید به دردت بخورد. تا گوش کردم گفتم همینه. موسیقی روی این فیلم باید این باشد». تیتراژ سریال «دلیران تنگستان» که شروع می‌شود چقدر قشنگ است! خب این آدمی که خارج رفته بود نمی‌شد قبول کند چنان چیزی بسازد؟ واقعاً فکر و اندیشه و آن ایران‌دوستی و فهم بالایی که در استاد پژمان وجود دارد خیلی قشنگ تعهد ایرانی را نسبت به موسیقی نشان می‌دهد. این سریال هر جا برود موسیقی‌اش تأثیرگذار است. چون می‌دانند مال همان‌جاست و هویت دارد.

احمد پژمان که به دلیل خلق بسیاری از آثار ماندگار و دارای کیفیت در حوزه های آهنگسازی و پژوهش همواره به عنوان یکی از مهم ترین و جریان ساز ترین هنرمندان عرصه موسیقی ایران معرفی شده هم در یکی از معدود گفت‌وگوهایش بود که درباره ساختار موسیقایی آثارش توضیح داده بود: آهنگسازی که موسیقی میهن خود را نداند نمی تواند آهنگساز خوبی باشد و آهنگسازی عاریتی می شود که نظیرش در دنیا فراوان است و ارزشی هم ندارد. من همیشه به موسیقی ایرانی فکر می کنم، زیرا بنای موسیقی من ایرانی است؛ موتیف و بعضی تم‌ها ایرانی است، ولی هارمونی من صددرصد صدای ایرانی نمی دهد؛ چون خود هارمونی اساسا یک مقوله‌ غربی است و ارکستر هم طبعا صدای ایرانی ندارد؛ چراکه سازها ایرانی نیستند. اما همیشه کوشیده‌ام رنگ و حالت ایرانی را در آثار خود حفظ کنم و معتقدم آهنگسازان ما باید بیشتر به سنت‌های موسیقی خودمان متکی باشند و نباید به دنبال موتیف‌های غربی بروند.

وی درباره خلق موسیقی سریال «دلیران تنگستان» هم گفته بود: روی یک نوار سونی ۹۰ دقیقه‌ای روزانه سنج و دمام گوش می‌کردم، از این طریق با آقای کردی‌زاده آشنا می‌شوم و حاصل این ارتباط می‌شود ضبط موسیقی سریال «دلیران تنگستان» که با همراهی عده‌ای از اهالی بوشهر در رادیو و تلویزیون شیراز انجام شده است.

به هر ترتیب موسیقی متن و تیتراژ سریال «دلیران تنگستان» از جمله آثار موسیقایی است که توانسته بخشی از توانمندی های ۲ آهنگساز مطرح و جریان موسیقی کشورمان را به مخاطبان معرفی کند. مسیری که طی سال های اخیر اگرچه در حوزه کیفیت می تواند با دقت و تحلیل بیشتری مورد توجه قرار گیرد اما دربرگیرنده ابعاد مثبت و ارزشمندی است که توجه و عنایت بیشتر به بزرگان موسیقی این سرزمین را ۲ چندان می کند.

کد خبر 6088293 علیرضا سعیدی

دیگر خبرها

  • دستگیری ۲۲ نفر از عاملان تیراندازی در هویزه
  • ادعای عجیب تن‌هاخ: ما جذاب‌‌ترین تیم لیگ هستیم!‏
  • انجام ۳ ماموریت پلیسی در استان سمنان/کلاهبردار به دام پلیس افتاد
  • بيش از 89 هزار تماس با مرکز فوريت هاي پليسي گلستان
  • پلیس علیه تبلیغ‌کنندگان سلاح در فضای مجازی
  • جزئیات عملیات پلیس علیه فروش سلاح و مهمات | برخورد با ترویج خشونت در فضای مجازی در دستور کار
  • پلیس علیه تبلیغ‌کنندگان سلاح در فضای مجازی/ موارد مشکوک را به این شماره اطلاع دهید
  • «نمی‌توانم نفس بکشم»٢ در خیابان‌های آمریکا + فیلم | وقتی تکنیک مرگبار گذاشتن زانو پشت گردن جان تایسون را گرفت
  • عملیات ویژه پلیس فتا علیه فروشندگان و تبلیغ‌کنندگان سلاح در فضای مجازی
  • داستان تیتراژ سریال«دلیران تنگستان»/ وقتی موسیقی ایرانی محترم است